گل نازدانه پدر
15 آبان 1395
رقیه …رقیه نجیب ! ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه !
رقیه… رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را
می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه… رقیه صبور ! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی
و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.